متن زیبای آچورا و امام حسین + اشعار زیبا در مورد حضرت سیده الشهداء

من عاشق قاتل کربلا هستم
من عاشق ذبیح بلقفه هستم
من اهل زوار دشت کربلا هستم
عزیزم مصطفی را دوست دارم

خدایا دل زینب غمگین است
دل از مرگ شاه دین پریشان است
داغ است، دل برشته است
مرگ باب در یک پیچ و خم است

متن زیبای آچورا حسینی

اس ام اس آچورا حسینی

کویر کوچکی از شب تا سحر گریه می کرد
قبل از سحر، فردا گریه می کرد
سرنوشت می خواهد که فردا دلش نیاید
چرا در تمام دنیا گریه می کرد؟

اس ام اس آچورا حسینی

روی ماسه ها فقط نقش خنجر قرمز وجود دارد
این ها تنها آهنگ های باقی مانده از آوای پرپر هستند
آن سو: نگاه یک مادر بی حوصله به فرزندش
از این طرف: یتیمی خفته با دست گمشده

شعری زیبا از عاشورای حسینی

اس ام اس آچورا حسینی

اس ام اس آچورا حسینی

اس ام اس آچورا حسینی

اس ام اس آچورا، اس ام اس آچورا

در کشتار لاله های زیر تیغ و نیزه ها
گفت خون خدا زینب بیا زینب بیا
ای خواهر مصیبت دیده من یاد مادرم هستم

اس ام اس باشکوه از آچورا حسینی

چون خودت رو تنها گذاشتی
تو به من خون دادی، من خونریزی شدیدی دارم
هر چه هستی در قلب من هستی
من به روش خودم هر چه دارم می دهم

جملات زیبا از آچورا حسینی

اس ام اس آچورا حسینی

خون جاری شد و گلوی زمین زنده شد
کینه شکست و دامن هفت بهشت ​​را گرفت
آبی که بوسه تشنگی بود شعله ور شد

دین را کشت، گفت: با خدا معامله می کنم.
من در کربلا نهضتی راه می اندازم.
من حسین نوگل بستان زهرا بتول هستم
من تصمیم یزدان را در بین مسلمانان اجرا می کنم

صدای خدا در خیمه ها بلند شده است
زینب بپرسد که آیا بلند شو
فرید و حسین; در عمق سینه اش
گشت با خبر قضایا بلند شد



مجله ازدواج

بیا عزیز دلم
قلبم پر از خون و چشمانم اشک آلود است
در ماه محرم بد است
به نوعی پرخاشگری و گرسنگی آب تبدیل شد

پیامی زیبا در آچورای حسینی

آه، دین با تلاش شما تضمین می شود
کربلا به خون تو آغشته است
شما پشتیبان ما هستید و ماه ما هستید
یا شهید یا غریب سلام بر تو

زمین و آسمان کربلا به آتش بسته شد
او بی شرمانه بین چادرها تا آتش حلقه زد
با تشنگی از هر طرف راهت را بستند
همه سنگ ها سر نیزه و زخم آتش هستند

نه تنها گاهی اوقات چادر توسط آتش خارجی می سوزد
شالوده وجودم در اندوهی عمیق بسوزد
در خون از چشمانم، تا دامنم، چرا آن را پرتاب نکنم؟

شب آمد و روز عاشورا گذشت
چادر و کلبه را آتش زدند
در دل شب زینب بی خانمان
او آن خرگوش را سوخته رها کرد

پیام زیبای آچورا حسینی

خونی که در یال توست، ذوالجناح
خون هنوز در جریان است
قطره ای از نور خورشید بر او فرود آمد
بوی خدا از یال تو بلند شد ذوالجناح

کاروان در میدان جنگ افتاد
ترس غرق شدیم
او هم با خنده در شش جهت فریاد زد
فرشتگان هفت آسمان نیز گریه کردند