دلیل گریه ام تا آخر با من است
شب و روز به کربلا فکر میکنم آقا…
شب اربعین کربلا را بنویس
باید بماند! باید همیشه در این حرم ها بمانید…
پر آب است، آمده، ماه آمده، سپاه پروردگار آمده است
شبیه حبیب و زهیر و سعید
عشق یعنی رسیدن به تو
منظور از دنیا زیبای زهرا جونیم جناب فدایی حسین است
اگر زنده ماندم، سپاسگزار خواهم بود
زندگی خصوصی شما تبدیل به افکار من شده است
بگذار قبل از مرگم مسافر باشم
برای من خادم حرم ها بنویس
من دیوانه ام و آن که پای تو می ماند من هستم
عطر کهربای ماه اکبر، گهواره کوچک کربلا…
لشکر سیاهی که سینه ارباب شب را پوشانده است
فراق حدی دارد آقا من کربلا می خواهم ابوالفضل
او برای همیشه پرچم تو را دنبال کرد…
ای دنیا حواست به من نیستی
خودم، اما دلم به پرچم تو چسبیده بود. ارباب
تو همانی هستی که میخواهی
هر شب با شوق کربلا می خوانم و ابوالفضل می خواهم
تا روز قیامت به دینم، دنیایم، جناب من، پیروی می کنم
بغض آب و فرات و اشک رباب و کربلا…
یعنی نفس کشیدن
به کدام کعبه رفتی; حتی زائر هم نمی شوند و کسانی که کربلا نرفته اند در کربلا هستند.
اول از همه اینها هستند، شما دنیا را نمی شناسید، یال…