من اینجا تک و تنها…
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
این حرفِ مرا
فقط کسی می فهمد
یه تصویرِ قشنگی که
زمین از آسمون داره
آنقدر مرا از رفتنت
نترسان قرار نیست
من بـه دنبال تو یک
عمر مسافـر باشــم
یعنی بی نهایت
سودای تو از سرم به در می‌نرود
نقشت ز برابر نظر می‌نرود
مثل یک کودک لجباز ؛
فقط میگویم
من تورا
باز تورا
باز تورا می خواهم
هیچ حسی ندارم از بودن
تیغ حس میکند جنونم را
دارم از دست می دهم کم کم
آخرین قطره های خونم را
از سرم مثل آب می گذرد
خاطراتی که تلخ و شیرین است
زندگی را به خواب می بینم
مرگ ، تعبیر ابن سیرین است !
محمد سلمانی
ای بی خبر از عشق…
هفته وسالهامی
اگر روزی باد دفتر شعرهایم
را با خود ببرد
تمام مردمان این شهر عاشقت بشوند
دوستت دارم ،
بی بهانه ،
با شوقی کودکانه ، ساده تر از سکوت ، عاشقانه …
خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمی از خود می نویسم
این “منم” که،
دوستت دارم…!
پُر از عطرِ ….
در این گوشه دنیا…
همیشه بمانیم !
روزی همه رفتنی اند
که نداری خبر از من…
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
تو اگر رویای من باشی…
هر زمان بیایی…
ساعت عاشقی ست…
من…هر شب
ساعت را
رأس رویای آمدن تو کوک می کنم!!!
مرا آتش بزن من
سوختن رادوست مى دارم
من ازققنوسهاآموختن
رادوست مى دارم
به شب آویختم فانوس
زرین خیالم را
غزل در نیمه شب افروختن
رادوست مى دارم
*محمد سعید میرزایی
مــی دانـــی
وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست !
عشق یعنی در تو من معنا شوم
عشق یعنی با تو من دریا شوم
عشق یعنی قطره ای بر گل نشست
عشق یعنی مهر تو بر دل نشست
عشق یعنی سیب سرخ انتظار
عشق یعنی بی تو ، من امری محال
عشق یعنی یک سبد بوی بهار
عشق یعنی بیقرار بیقرار
اصلا هم نگرانِ
ﺻﻔﺎﯼ ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﻭﺑﻼﻫﺖ ﻧﯿﺴﺖ
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
زده بر یک سر آن تابلوی یکطرفه
بر سر دیگر آن تابلوی ممنوع ورود
وقتی تو باشی ؛ قلبم بی آرزوست ، ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی !
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
حتی روی کُره‌ی خاکی هم زندگی نمیکنیم.
شعرهای عاشقانه زیبا و جدید
در صف ِ جبر خاک منتظرم
اختیار زمان تمام شود
زندگی مثل فحش ارزان بود
مرگ باید گران تمام شود !
گل شوی در باغ عشقم ، باغبانت
بی قراری های
برای با تو بودن
دلتنگ شده ام
نمیدانم ! شاید برای تو
یا شاید برای دیروزهایی که باتو گذشت
از ایـــــنجا
صدایت میـــــکنم !
تو از آنــــــجا بغلم کن !
دلــــم گرفــــته
توهمیشه درقلبم ماندگاری
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
صدایم کن،نگاهم کن، که عشقت کرده ویرانم
دو چشمان قشنگت ، آتشی افکنده بر جانم
تو ای مه روی زیبایم ، بکش دست نوازش را
که همچون بره آهویی ، دوچشمت کرده حیرانم
عشق گاهی ننگ و گاهی، رقص پرچم
هرگز از تابش باز نمی ایستد
کاری ندارم آنکه کجایی چه می کنی
خودکشی بر چهار پایه ی عشق
مثل اثبات دال و مدلولی است
نگرانم نباش ، من خوبم
« مرگ یک اتفاق معمولی است ! » *
برای لمس خوشبختی
داشتن
دستهایت
کافیست
براے رسیدن بہ تو
هر چقدرم سخت باشہ و طول بڪشہ
صبر میڪنم چون این عشق
ارزش موندن و داره…
چون من فقط با تو خوشبخت‌ترینم…
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
《ݪــــج》 میـڪنیم
وقتی تو عزیز دلم باشی ؛ همدمم باشی ؛ سر پناهم باشی ؛ طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است !
می شوم
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادی
کاش که اخر این فال هم عالی باشد
تو دلیله خنده هامی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
عکس نوشته عاشقانه قلب من مال تو
بسکه آن دلبر عاشق کش ما هست حسود
بر خیابان دلم کاشت دو تا تیر عمود
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
یک لحظه اگر چشم تو
جادویم کرد
وگونه هایت را
که از عشق داغ است
حمیده غلامی
مرده ام ، شاید که شد با بوسه ای “هستم” کنی!
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
کاش “خیالت ”
هر “شب” مهمانم نبود
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
تو را با پنج حسم میخواهمت
بو میکنم موهایت را
لمس میکنم دستهایت را
چشم میدوزم به چشم‌هایت
گوش میدهم به صدای نفسهایت
و مزه میکنم لبهایت را
در خیالم با خیالت
عشق بازی میکنم
غزلم را پس از این عشق نمی سوزاند
در این مطلب مجموعه ای از شعرهای عاشقانه زیبا ، متن های زیبای ابراز عشق، عکس نوشته های عاشقانه، شعر و متن های غمگین، شعرهای عاشقانه غمگین، عکس های عاشقانه، متنهای رمانتیک ، شعرهای دلتنگی ، متن و شعر غمگین ، شعر تنهایی، اشعار عاشقانه را گردآوری کرده ایم که امیدواریم مورد پسند شما قرار گیرد.
شعر عاشقانه برای عشقم
برای ِ بـی آرزو
سوگنـد به نامت که تـو آرام منی
ﺧﻠﻮﺹ ﺍﺳﺖ رﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺷﺪﻥ ﻧﯿﺴﺖ
تمام دلخوشی هایم تویی
دارو ندارم
تو را با جان و قلبم
دوستت دارم
برایت
هر شب
عاشقانه تر می نویسم
تا همه تب کنند
در حسرت داشتن
معشوقه ای
شبیه تو ….
ای علت خنده های
مستانه ی من…..
تورونق بستان بهارم
هستی…!!!
شعر عاشقانه خاص
اگـــر هنوز هم
گویی به خواب بود جوانیمان گذشت
ﺩﻭﺳــﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﺳﺖ
نه مهلت میخواهم نه بهانه
عــــــــــسل
گاه شیرین می شود ، گاهی پر از غم
دوستت دارم ،
قدر احساس دل پروانه ها ، قدر دلتنگی گل ، وقت آغاز خزان ،
دوستت دارم … دوستت دارم …
روز و شب از خاطرت
مهمان نوازی میکنم.
جــــدا کـــردنمـــــون
برآید از دلم آهی
انتهای صفر
با نگاهت عاشقم کردی، دلم دیوانه شد
خنده بر لب شاعرم کردی دلم دیوانه شد
با خیالِ تو تا صبح
من در خواب
گفتم آیا میشود با یک نگاه عاشق شوم ؟؟
خنده بر این پرسشم کردی دلم ، دیوانه شد
می ترسم ….
حکم پیشانی ام این بود
که تو گم شوی و
متن عاشقانه برای عشقم
عقربہ ها
بہ سرعت برق و باد در گذرند
《دعــۅا》 میـڪنیم
که عشق به
نازِ دلبری می ورزد
شیرین تر از آنی که بگویم عسل هستی
در صحبت عشاق تو ضرب المثل هستی
انقدر دلهره دارم که جناب حافظ
گفته بیدار شوم،کاش که فالی باشد
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
قسمت این بود
که من با تو معاصر باشم
حیفـــت می ڪــند
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم…!
ممنوع الخروج کرده ام …!
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
اشعار عاشقانه خاص
امـا با دنیـا همـــۅ 《عــۅض》 نمیـڪنیم
آرزویــی زیبـــاتــر از
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
در کویر داغ و سوزان ، سایبانت
تا روز ابد اسیر
آهویم کرد
وقتی تو باشی ؛ عشق در وجودم همیشه زنده است ، میتپد قلبم تنها برای تو و می گذرد لحظه ها به یاد تو و می ماند برای همیشه یک عشق جاودانه در قلب هایمان !
شعر های عاشقانه
پس با من باش ای عشق جاودانه ام ؛ بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانه ام را که برای تو سروده ام !
تمـامِ دلخوشے هایم
تو هستے
همانےکہ
بہ قلبِ من نشستے
همانے کہ شدے
“دار و ندارم”
تورا با جان و قلبـــــم
“دوست دارم
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
سوگنـد به نامت که تـو آرام منی
نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام
فرسنگها هم دور باشی
هوایت که به سرم بزند
می نشانمت…
کنار رویا هایم
دستهای دلواپسی ام را
قفل میکنم به بودنت…
تو…
همان جان منی…
که گاهی می رسی به لبهایم….
جز یاد تو بر صفحه ذهنم خبری نیست
تورا آرزو می کنم
مرا جواب می کند
سکوت چشمهای تو
و باز تنگی نفس
و باز هم هوای تو …
ڪم باش !
عجلہ کن
وقت تنگ است
همین حالا بہ آنکہ دوستت دارد
بگو
دوستت دارم
بگو
دلم برایت مے تپد
بگو
مے خواهمت
دارد دیر مےشود
عجلہ کن
غریبانه شکستم
کفش‌های سیاه من
با لکه‌های کهنه‌گی شان
با سوراخ‌هایی که باران را
به جوراب‌های من پیوند می‌دادند
چه‌قدر دنبال تو آمدند
چه‌قدر صبورانه منتظر ماندند
برای شنیدن صدای کفش‌هایت
بر سنگ‌فرش پارک پرت کنار بزرگ‌راه
چه‌قدر رج زدند آن خیابان خاطره‌خیز را
برای تلاقیِ کوتاه نگاه‌هامان
که همیشه ختم می‌شد به اخمِ تو
و من چه ظالمانه از یاد بردمشان
با خریدن کفشی نو
کفشی که قشنگ بود
اما نمی‌توانست تازی‌وار ردت را بو بکشد
و گم شدم با کفش‌های تازه‌ام
در خیابان‌هایی که به تو نمی‌رسیدند
بلکه هنوز
در کنج انبار آن خانه‌ی قدیمی
جفتی کفش سیاه کهنه مانده باشد
که نمکی‌ها هم
روی خوش به آن‌ها نشان نمی‌دهند
باید دوباره بپوشمشان!
شاید آن کفش‌ها هم‌چنان
راه رسیدن به تو را بلد باشند
گزیده شعرهای عاشقانه
این پریشان حالی و
دیوانگی با ” من” نبود …!
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
آخر چه کند با دل من علم پزشکی
دوستت دارم ،
ای شکوه موج ، ای خروشان بر دل ساحل خاموش ،
ای بهار دل دلتنگ من …
مقصد همین حضور من و توست
ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است !
تا نگویی :
نکند صبح شود جای تو خالی باشد؟
بوی عطر تو فقط بر تن قالی باشد؟
با اسمِ کسی
اگر دلی می لرزد
چشمانت چه خوش
فراتر از هر خیالی
“نفَـس”های توست ……..!!!
بیدارم…
عمر نوحی را بگیرم جاودانت می شوم
دوســــت شــدنـ من و تـو
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﯾﻢ
دوستت دارم
به زیبایی شکوفه ای
به لطافت باران
فصلهارا با تو قدم میزنم
به بهار میرسم
کنارش میمانم
باتو پرواز را میاموزم
مرا به اغوشت ببر
به پهنای ابرها
به شاخه درختان بهار
امید را به من بده
بی قرارتم تنها قرار من
“دوستت دارم” با تمام “احساسم”
“دوستت دارم”
به اندازه ی “دلتنگی های” عاشقانه ام
“دوستت دارم”
عمیق تر از بی قراری هایم
عاشق کشی تو همه جا شهرهء شهر است
مبهوت ازآنم، که توشاید اجل هستی
دل خسته ترینم…
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
متن های عاشقانه
پروانه ها در من دوباره گرم پروازند
آوریل و فروردین و می در حال آغازند
کاج و صنوبرهای عاشق در کنار باغ
با سروها و تاک های مست و طنازند
ارکیده های گوش ماهی و شقایق ها
دارند در باغ کناری عشق می بازند
درنای قطبی و پرستوهای دریایی
با سارهای صورتی سرگرم آوازند
گنجشک ها و یاکریمان و قناری ها
مشغول تمرین روی یک سمفونی جازند
بر سقف ایوانم پرستوهای عاشق باز
با عشق با خار و خسک ها لانه می سازند
بر ساحل روحم هـزاران قـو روانند و
گردن کشان تا قلب دریا پیش می تازند
حس می کنم تو، باز اینجایی که اینگونه
کون و مکان عاشق شده اند و نغمه پردازند
حس می کنم رد نفس های بلندت را
بر گردنم پروانه ها در حال پروازند
شعر کوتاه عاشقانه
بی فکر تو و نام تو و حال و هوایت
مکان حقیقیِ زندگی ما
همانیست ڪه اگر زیاد باشی
ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻧﯿﺴﺖ
از شهری که هـوایـش …؟
لبانت را
که سکوت کرده اند برای عشق
《قـــــهر》 میـڪنیم
میشود
چشمانت را
می بوسم
که گریسته اند برای عشق
کـار هیچکســی نیــست
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
یغما گلرویی
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود
بعد مدت ها که آمد مثل من عاشق نبود
گرچه عاشق بود اما عاشق سابق نبود
یا برایش مثل یک بازیچه بودم یا که این
مرد شاعر، دختر چون ماه را لایق نبود
دوستش دارم هنوز و دوستش دارد ولی
حیف با من هیچ گاهی نازنین صادق نبود
از همان اول اگر می گفت حالا یحتمل
مرد شاعر این همه وارونه و دل دق نبود
از همان اول اگر می گفت عاشق هست حال
شاعر این عاشقانه همدم هق هق نبود
از همان اول اگر می گفت عشق اش نیستم
قلب من هم احتمالن مثل الآن شق نبود
از همان اول اگر می گفت میرفتم کنار
گرچه عاشق بود شاعر، لیک بی منطق نبود
حال من مثل کسی می ماند آن گاهی که در
بین اقیانوس ماند و پیش او قایق نبود
عشق دزدی را بلد بودم ولی افسوس که
مثل مرد ایده آل اش نام من سارق نبود
شعر عاشقانه کوتاه
آرام می کند
زیباترین شعرهای عاشقانه
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
چشمان تو عاقبت
غــــزل گویم کرد
مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزل های جهان را گفته
شعر را می‌فهمد
مادرم قافیه‌ی لبخند است
وزنِ احساس
ردیفِ بودن
مادرم مثنوی معنوی است
حافظ و سعدی و خیام و نظامی …
اصلاً
مادرم شعرترین منزوی است
من رباعی هستم
خواهرانم غزل‌اند
پدرم شعر سپید
خانه‌ی ما شب شعر
صبح، بیدل داریم
با کمی نان و پنیر
ظهر، سهراب و عطر ریحان
شب، رهی یا قیصر
مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزل‌های جهان را گفته
دفتر شعرش: آب
ناشرش: آیینه
و محل توزیع: خانه‌ی کوچک ما …
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
میشود……
دلتنگ تنهایم را
گزیده شعرهای عاشقانه
که نمانده اثر از من..
وقتی تو همدمم باشی ؛ دیگر تنهایی با من بیگانه می شود ، غم و غصه های دنیا در قلبم فراری می شوند !
در نهانخانه جانم گل بی خار منی
تو تموم لحظه هامی
قلب کسانی‌ست که دوستشان داریم…
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
ابروی تو انگیزه شده، شعر بگویم
در صفحهء قلبم، توچه زیبا غزل هستی
خود را ….
درگیر تو بودم که نمازم به قضا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت
سجاده گشودم که بخوانم غزلم را
سمتی که تویی عقربه قبله نما رفت
در بین غزل نام تو را داد زدم، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه صدا رفت
بیرون زدم از خانه یکی پشت سرم گفت
این وقت شب این شاعر دیوانه کجا رفت !؟
من بودم و زاهد به دوراهی که رسیدیم
من سمت شما آمدم او سمت خدا رفت
با شانه شبی راهی زلفت شدم اما …
من گم شدم و شانه پی کشف طلا رفت
در محفل شعر آمدم و رفتم و … گفتند
ناخوانده چرا آمد و ناخوانده چرا رفت !؟
می خواست بکوشد به فراموشی ات این شعر
سوزاندمش آنگونه که دودش به هوا رفت …
امــــــــــا
چه خوبه پای عشق من
فقط پای تو درگیره
از «تو» ممنونم
که دوستت دارم!
تو، میتوانستی جورِ دیگری باشی،
جوری که…
هرگز نتوانم دوستت بدارم…!
میشود
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
دکلمه عاشقانه
می شود امشب میان ِ لحظه های عاشقی
عاشقانه ها
ما در منطقه‌های مختلف زندگی نمیکنیم،
ڪم باشی گُمــــت کنــــد
نوشته عاشقانه
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
حالیست که بر
همه جهان می ارزد
وقتی تو باشی ؛ وقتی تو همه زندگیم باشی ، این دل فدای قلب مهربانت می شود ، چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می شود !
گزیده شعرهای عاشقانه
ڪم شــدنت نباش
بی تاب شده ی
خیلی ها
دوست دارند
جایِ آدم معروف ها
سیاستمدار ها
و یا دکتر، مهندس ها باشند
من اما
دلم می خواهد
جایِ کسی باشم
که تو
عزیزم صدایش می زنی…
خوشبختی یعنی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
دلتنگ شدن حس نبودن کسی ایست که . . .
تمام وجودت به یکباره تمنای بودنش را می کند . . .
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
گزیده شعرهای عاشقانه
در انتهای نگاهت
قلب من نیز هرگز از دوست داشتنت
گزیده شعرهای عاشقانه
یغما گلرویی، کتاب باران برای تو می بارد
با نگاهت چشم من مشتاق باران میشود
ای تو باران نرگسم کردی دلم دیوانه شد
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
شایـد تصــادفی باشــہ
دست نخواهد کشید
وقتی که به دیدار تو بسته ضــربانم
صبح یعنی
منِ دیوانه
در آغوش تو بیدار شوم
تو بخندی به منو
میخِ همین
خنده کِشدار شوم
تــو ســراغ ندارم
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
من نگاه آخرت را عشق معنا میکنم
ای زلیخا یوسفم کردی دلم دیوانه شد
روی پیشانی ام سیاه شده
دستمال ِ سپید مرطوبم
دارم از دست می روم اما
نگرانم نباش ، من خوبم !
به دیدارت که از دوری
ضربان قلبش بره رو هزار
دلــــــــــم برایت پر میکشـــــد
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
امشب برایت مینویسم
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
پس بدان
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
قشنگترین ترکیب دنیاییم.
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
عشق من مرز نمی شناسد
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
عشق من بین تا کجا ها
صحنه سازی میکنم
یه نفر باشه که بخاطر تو
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
《بحـــث》 میـڪنیم
زمستان باشد و…
برف باشد و…
سوز باشد و…
نیمکت
پارک
یخ زده باشد و…
تو
در کنارم…
با وجوده اینهمه گرما
بزرگترین دروغی که
می توان به آن خندید
سرد بودن هواست !!!
من بهارم یک ب یک از بودنم کم میشود
بگذر از این، عاقلم کردی دلم دیوانه شد
زیر رگبـار زمانه تـو فقط یار منی
در کار جهان خیر ندیدم ، به همه عمر
دیدم ز دو چشمت که تو خیرالعمل هستی
روحم را
با تداوم نگاهت
به شبانه هایم
بند می کنم
حریم چشمانت
سکوت مخملین شب را
می شکند
و….عشق….
هزار و یکشب خاطراتت را
آغاز می کند
ماندن به پای کسی
معرفت می خواد نه بهانه
تو هستی ، برای من هستی ، تا آخرش همه هستی ام هستی !!!
حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم !
دستــــــــــم نقاشی بلد نیست
دست در دستان ِ من ، دعوت به یک رقصم کنی
دوستت دارم
تو همیشه با من بمون
این حس و از نگام بخون
تو رویای عشق منی
دوستت دارم اینو بدون
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
هنوز
ازمن روزتولدم رامی پرسی
پس آن چه راڪه نمی دانی
بنویس؛
روزعاشق شدنم به تو
روزمیلادِمن است …
من وتو وقتی کنار همیم
یه حالی که فقط از تو
دلم می خواد و می گیره
کلبه ای خواهم ساخت
عشق گاهی زخم و گاهی مثل مرهم
“از دل برود هر آنکه از دیده برفت
وقتی تو عشق من باشی ؛ این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می شود ، حضور تو در کنارم تنها آرزو می شود !
چنان مشتاقم ای دلبر
بسوزد هفت دریا را….
همانگونه که خورشید
آنڪــس ڪـــه اگـــــر
با لبت بر غزل آرایه گذاری کردم
یک شب به تمام مردم شهر
ثابت میکنم…
تا در این
قصــه پر حادثــه
حاضــر باشم
از هرچه زندگیست دلت سیر می شود
رخ نمایی بر من عاشق میان گل رخان
من ، شاعر یک مشت
رباعــی بودم
غیر از تو بر این دل اثر رهگذری نیست
هارون بهیار
عشقت را از دورترین
فاصله هم نظاره گر باش..
شاید کنارش نباشی
ولی او کماکان چشم انتظار
توست..
باور کن عشق را..
تعهد داشته باش..
هرچند فاصله میان
شما باشد..
شعر و عکس نوشته عاشقانه جدید
سالهایی که در آن نیستی از بس شب بود
کاش امشب که تو هستی قد سالی باشد
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
وقتی تو گل من باشی ؛ باغچه خشگ قلبم بهاری می شود ، این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می شود !
شــایـــــد…
بر قامت این مرغ دلم بال و پری نیست
روزی تو آیی…
ﺩﻟﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ ؟!
ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻫﺎ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺯﺩﺩ
ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺒﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ
ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮﯾﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺗﺎ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ …
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
خوشبختی یعنی:
همیشه آدمایی تو زندگیت باشن
که افسوس بخورے چرا زودتر باهاشون آشنا نشدے
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
یک روز،
بلکه پنجاه سال دیگر
موهای نوه ات را نوازش می کنی
در ایوان پاییز
و به شعرهای شاعری می اندیشی
که در جوانی ات عاشق تو بود
شاعری که اگر زنده بود
هنوز هم می توانست
موهای سپیدت را
به نخستین برف زمستان تشبیه کند
و در چین دور چشمانت
حروف مقدس نقش شده
بر کتیبه های کهن را بیابد…
یک روز
بلکه پنجاه سال دیگر
ترانه ی من را از رادیو خواهی شنید
در برنامه ی “مروری بر ترانه های کهن” شاید
و بار دیگر به یاد خواهی آورد
سطر هایی را
که به صله ی یک لبخند تو نوشته شدند
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر
در آن روز
تازه ترین شعرم
برای تو خواهد بود…
عکس عاشقانه دختر و پسر
رضا احسان پور
با نگاهت غزلی پایه گذاری کردم
امشب از لبهای خود جای شراب ِ قرمزی
جـایی بـرای هیچ شتابی نیست !
تو روز و شب و
خوشبخت ترینم که
تو یارم هستی ،
هر لحظه و همواره
کنارم هستی….
دوستت دارم چه
بیداری چه خواب
اعتبار آدمها بہ حضورشان نیست .
بہ دلهرہ اے است ڪہ در نبودنشان
احساس مے شود ..
بعضے از نبودن ها را
هیچ بودنے پُر نمے ڪند…
می شوم
.وقتی کنارمی
تو زیباترین اتفاق زندگیمی
امــــا
وقتی تو باشی ؛ من نیز هستم ، زیرا تو درون قلبم هستی !
کاش همسرم بودی
و در آشپزخانه‌ی کوچکمان
غذا کمی میسوخت
شیر سر میرفت
یک بشقاب چینی میشکست
یک لیوان کریستال هم
از همان فرانسوی‌های اصل !
من
مثل مردهای قدیم
داد میزدم:
حواست کجاست خانوم؟!
و تو
آرام و با لبخند میگفتی
به تو آقا …
نگات حسّی به من میده
یه حسّی که جنون داره
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
به غزل با مژه ات سایه گذاری کردم
شعرهای عاشقانه غمگین
تو باشی ؛ عزیز دلم باشی ؛ عشقم باشی ؛ دنیا برایمان بهشت همیشگی می شود !
عشق گاهی شوکران تلخ و گاهی چون
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
········♦••♦••♦••❤️••♦••♦••♦········
بی ﺭﯾﺎ ﭘﺎﮎ ﻭﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭجـود
برای دل بی تابت اما
چه می توانم کرد
جز دوست داشتن تو..
دوباره
می زند به این سر جنون گرفته ام
دوباره انقلاب من…
دوباره کودتای تو…
بودن ِ من نیست
در سرت کل ّ ِ خانه چرخیدن
توی تقدیر در به در گشتن
هیچ راهی برای رفتن نیست
هیچ راهی برای برگشتن
افسوس که در پای تو ای سرو روان
سر می رود و بی‌تو به سر می‌نرود