در داستان آمده است روزی روزگاری در زمان مظفرالدین شاه قاجار شیر ما گران شد. مردم به گرانی ما اعتراض داشتند که قوت قالب و برش نان آنها بود. مظفرالدین شاه به مقامات خود دستور داد که ماست را ارزان کرده و به قیمت قبلی برگردانند. اما گوش ماست فروشان مدیون این حرف ها و دستور شاه نبود و در نهایت ماست ارزان نشد.
وارد یکی از فروشگاه های شهر شد و از فروشنده ماست پرسید: ماست داری؟ ماست فروش گفت: ماست خوب می خواهی یا ماست مختارالسلطنه؟ مختارالسلطنه با تعجب از شنیدن نام او پرسید: این یعنی چه؟
مختارالسلطنه که از این همه نیرنگ به شدت عصبانی شده بود، بلافاصله دستور داد که ماست فروش بدبخت را جلوی مغازه اش وارونه آویزان کنند و طناب او را محکم ببندند. سپس همان دیگ ماست مختارالسلطنه را در ساق شلوارش ریختند و آن مرد بدبخت حلق آویز شده را چنان نگه داشتند که تمام آب اضافی که در دیگ ماست ریخته شده بود از شلوارش چکید.
ضرب المثل معروف کیسه زدن ماست زمانی به کار می رود که انسان از هشدارها می ترسد و برای رفع خطر اقدام می کند.
پس از انتشار این خبر در شهر و بین اهالی بازار، همه ماست فروشان گرانقیمت ترسیدند و بلافاصله ماست معروف به مختار السطنه را در کیسه گذاشتند تا آب اضافی ماست به حدی برسد. از آن زمان این ضرب المثل رایج شد که هر که از چیزی بترسد ماستش را در کیسه می گذارد.
از قضا در آن زمان قدرتمندی به نام مختارالسلطنه در پایتخت حضور داشت که برای سامان دادن به اوضاع آشفته آن روزها رهبری نظمیه تهران را بر عهده گرفته بود. مختار السطنه به دستور شاه تصمیم گرفته قیمت ماست را تثبیت کند.
ضرب المثل معروف کیسه ماست به معنای ترسیدن است و زمانی به کار می رود که انسان از شنیدن خبر یا هشداری بترسد و اقدامات لازم را برای رفع خطر انجام دهد. این ضرب المثل داستان جالبی دارد که در ادامه این مطلب تقدیم شما کاربران عزیز می شود.
فروشنده ماست گفت: خیلی ساده است. همون ماست خوب ماست سفت و بی آب است که گران می فروشیم و ماست مختارالسلطنه همان وان جلوی مغازه است که نیمی از آن را آب پر کردیم و به قیمتی که مختارالسلطنه می فروشیم. سلطانه دستور داد.»
چند ماه گذشت و اوضاع کمی آرام شد. مختارالسلطنه که ذاتاً پیرو بود، به این آرامش و ثبات مشکوک شد و تصمیم گرفت با لباس رعیت به مغازه ماست فروشی برود و ببیند به چه قیمتی به رعیت های بیچاره ماست می فروشند.