
بروزرسانی: 23 خرداد 1404
اشعار طنز رمضان 1402
برنج، مرغ، سوپ و رشته فرنگی
در شعبان شصت وزن داشتم
هر لحظه چیزی اضافه می کردند
زولبیا هم گذاشتم
به هر حال من شروع به روزه گرفتن کردم
این ماه دل درد و زخم معده به سراغم می آید
آقای دکتر ما را ببخشید
خدای رحمت و زهره
در ماه روزه ده کیلو اضافه وزن پیدا کردم
ما را از مسجد محله راه ندادند
بگو پیاز خوردی! غذا رو عوض کرد
خانگی اما عادت کردم
اولین حمله من با یکی دو آروغ
تو خواب ناز بودم!! گفت یکی از صبح
سحر به باخار قطقره رفت
قدرتت را به "جاوید" بده
باید بعد از خوردن دوغ اعلام شود
دکتر فکر کرد درد من یک بهانه است
او عذر من را نمی پذیرد، ای السکرا
اگرچه من در این دعا رد شده ام
یک ماه در اتاقت روزه گرفتی
البته 10 روز گذشته.
از صبح تا شب استراحت کردم
خلاصه ای از آنچه دیدم
من کمی از آن مزه کردم
سس و استیک با نان تست
خانواده را ناسزا کردم
نفهمیدم کی اومد و کی رفت
کلیه من در این ماه دوباره سنگ خواهد داشت
آمپول و قرص و شربت نگارارا تجویز کنید
در شکم من با کمی سیر
اشعار طنز ماه مبارک رمضان
هنگام ناهار باید کمتر غذا بخورید
بازم افطار فرصت بشمارید دوستان
حتی اگر رد شود
مجله ازدواج
برای یافتن صبر
من به سختی صبح و شامم را خوردم
با خماری از خواب بیدار شدم
یک روز به همین منوال گذشت
بعد از آن ماست را ریختم
قلبم داره میره! دکتر، دارو را به من بدهید
نسخه را کم کم ورق بزن، معلوم بود درد داشتم
کول پاچه دوپرس با دو کوکا
که سالها روزه می گیرد
با لیمو به من پیشنهاد شد
اما صلاح است! حتما گرفته اید
دفترچه بیمه دستی، دستی دیگر Dwara
سحرگاهان به نیت روزه
هر دکتری که رفتم سرش شلوغه
برخی از آنها دیر پردازش می شوند، برخی تحمل می کنند
کمی بستنی در بهشت \u200b\u200bو یک لقمه حلوا
در افطار در اختیارم قرار گرفت
سپس یک فنجان چای با یک طرف شکر
چشمانم از تشنگی سیاه شده است
ممکن است دوباره شما را در دفتر آشنا ببینم
برای من یک میز باز کردند
من همه این کارها را به تنهایی انجام دادم