اشعار اربعین 1401 + اشعار احساسی اربعین امام حسین • مجله تصویر

اگر از کربلا سفر کرد، غمگین
غم انگیزتر از همیشه خواهد بود

با غنچه بی گل چه کردی؟
با خنجر خشک علی اصغر چه کردی؟

بعد از حسین من از جانم بهم خورد
ای کاش با آن کودک سه ساله مرده بودم

ای کربلا! گل یاس من کجاست؟
ای وادی خون! اکبر و عباس چه کسانی هستند؟

نمیدونم بدون تو چیکار میکردم
از هجده سالگی فقط یک پیراهن همراهم بوده است
حسین جانم حسین جانم

اینجا ظالمانه علی را زدند
یاس تبدیل به سوسن شلاقی شده است

من چیزی را که دیدم و تو در مورد من می دانستی نمی گویم
هرجا رفتم تو همدم من بودی
حسین جانم حسین جانم

من با دوستم گفتگوی بی صدا دارم
من هجده عاشق در سینه سوزانم دارم

همون خواهری که سر شام غوغا کرد
همان ریحان پیامبر می آید

می خواهم زنده راه یثرب را طی کنم
اگر زهرا بپرسد حسین کیست، چه بگویم؟

اینجا در گل نشستند
مکاشفات وحی در محمل نشست

بعد از اربعین غم و هجران
بیا برادر خواهر

اینجا چو خانه به خانه می سوخت
زانوهای بچه ها مثل پر پروانه می سوخت

آب را اینجا ممنوع کردند
شیر را با تیر آبیاری کردند

اینجا همه از خاندان پیامبر هستند
سر خیرالبشر را بریدند

“برای مدتی افسار را نگه دارید
که لیلا مورد استقبال اکبر قرار می گیرد»

فکر کنم کاروان اهل بیت است
با دل به کعبه بیا

گلاب از چشم هر آدمی جاری می شود
که بوی عطر پیغمبر می آید

عباس در اینجا مدفون بوده و هست
هم مشک خالی، علم، دست عباس

محمل ماران، محمل ماران، شهر دل اینجاست
اینجا خانه این قافله خسته است

نوای «وای وای» جان زهرا
صدای حیدر به گوش می رسد

اینجا هرکسی چه دارد و چه ندارد دارد
باغ و گل و عشق و بهارم را گرفتند

“فکر کنم کربلاست خاله!” بستن
که بوی مشک خالص و عنبر می دهد”

همون خواهری که با جادو حرف میزنه
خالق هر جا بیاید، خواهد آمد

همان خواهری که هیچ کس نمی شناسد
بیا به باغ لاله های پر

اینجا شما غرق در خون هستید، یک دور ستاره
در اینجا او از گوش، گوشواره های دشمن شلیک کرد

«به من گوش کن خاله! از گهواره تا گور
در این بیابان صدای اصغر می آید».

اشعار اربعین

شعری در مورد اربعین حسینی و امام حسین

بیا با این کبوترها بخونیم
آهنگی که غم را به غروب می آورد:

«از خانه من در این بیابان نترس
شمر دون با خنجر برمی گردد.

متن مداحی اربعین حسینی

ای ساربان! ای ساربان! نگهبان
آمد به قافله خانه سرایدار

اینجا صدای تشنگی بلند شد
در هنگام تشنگی نیز برای آب گریه می کرد

خون جگر روی صورتم جاری شد
برای حمرا پیراهن آوردم، یوسف من نیست

آهنگ غمگین به استقبال یک هنگ
کبوترهای بی بال و پر

تصویری دردناک و داغ در آینه دارم
چون در سینه ام آفتاب و آتش گرفتم

بگذار پنهان بماند تا دلم بسوزد
این صفحه را با قلب خود بخوانید



مجله ازدواج

از این دیدار وحشیانه از خانه ما
تمام خون قلب از چشم ها می آید

«اما عمه! التماس میکنم
آرزوی سالک را بپذیر».

کاش صدها سال به خاطر بدن تو بود
کاش جنازه ام کنار تو می مرد

غیر از اشکم گلابی نیاوردم
که هرگز آب را بدون گریه ننوشیده ام
حسین جانم حسین جانم

اشعار احساسی اربعین حسینی

در اینجا دشمن بر زخم پیامبر نمک زد
هر برگ گل با غصب فدک مهر شد

اینجا جبهه اکبر جدا شد
پدر تماشا کرد و فرزندش قربانی شد

دود زینب اینجا را می پیچید
حرم زینب بریده شده است

در کاروانی از سرزمینی دور
او از دیوار به گوش جان خواهد رسید

همون خواهر ولی گیج
او با لباس مشکی و بنفش می آید

با اشک در دلم گریه می کنم
چگونه بدون تو به مدینه بروم؟

اینجا منبع من بدون گنج فرو ریخته است
از برگ لاله هایم خون جاری شد

سپیده دم از در بیرون می آید چون کله غم
بگذار شر از سینه بیاید، آه از دل

«شمیم جانفضایی کوی بوبام
بگذار در گوش تو زندگی کنم”

گل من پر شده و بوی گلاب از خاکش می آید
بگو باغ سرخ من گل من گل من گل من
حسین جانم حسین جانم

اینجا ظلم بر عترت و علی بود
قرآن زیر پا گذاشته شده است