اسم دختر امروزی و با کلاس

ملیسا : زمانی بین مغرب و نماز عشا؛ ماه صَفر؛ ماهی بین آخر گرما و زمستان

مهرانا : منسوب به مهران ، دارنده مهر

محیصا : رستگار شده ، پاک و آمرزیده (به فتح میم).

ملودی : توالی تعدادی از اصوات در موسیقی

مِهرسا : (مهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، مثل خورشید؛ (به مجاز) زیبارو

ماریان : انگلیسی از عبری، مریم

مهدیا : دختر هدایت شده

مارینا : دارنده ی هر چیز ارزشمند، جویبار، آب

مهوش : مانند ماه، خوشگل

مهنا : گوارا و خوش

مستانه : سرخوش وشاد

محنا : ﺑﻪ ﺣﻨﺎ ﺧﺿﺎﺏ ﮐﺮدﻩ، به ضم میم و فتح ح و تشدید نون

مینا : مرغ مقلد، مرغ مینا؛ گلی معمولاً سفید، نوعی شیشه رنگی به ویژه سبز که از آن انواع ظروف میسازند.

مَهرو : ماه رو، (به مجاز) زیبا رو

محدثه : مؤنث محدث، گوینده سخن

محیا : یکی از صفات خدا ،زنده و پویا

ماهرخ : کسی که چهره ای مانند ماه دارد

مهرآور : دوستی ورزنده، ابراز محبت کننده

مَهدیس : مانند ماه؛ (به مجاز) زیبارو

مهر رخسار : آن که صورتش چون ماه زیبا است

متینا : دختر متین و باوقار

مهرنوش : زیبا ، جاوید و همیشگی

مهربانو : بانوی مهربان و با محبت

ماه دیس : همچون ماه

مژگان : مژه‌ها، چشم پوش

ماهرو : آنکه چهره‌ای همچون ماه دارد،‌ زیبارو

مهستی : ماه خانم

مامَک : مادر؛ خطاب محبت آمیز به فرزند دختر؛ زن پیر

مهسان : همانند ماه

مرمرین : ساخته شده از مرمر یا از جنس مرمر

مرسا : استوار وثابت

مهرافروز : افروزنده‌ی مهربانی، مهربان

ماندگار : کسی که در جایی اقامت (دایمی و طولانی) کند، پایدار، با دوام، ماندنی.

ماندانا : عنبر سیاه، نام دختر پادشاه ماد و مادر کورش

مروا : فال نیک و دعای خیر

مالیندا : صالح, جدی,شاد

مهرچهر : آنکه چهره‌ای مهربان دارد

ماهانا : ماهان+ ا (پسوند نسبت)) منسوب به ماهان

ماه بانو : زنی که چون ماه می‌درخشد

مهرآگین : آکنده از محبت

ماتینا : نام ساتراپ نشین ولایت تحت امر حاکم با والی در دوران هخامنشی

مهرانگیز : برانگیزاننده‌ی محبت و دوستی

موژان : پر کرشمه ، خمار، گل نرگش نیم شکفته

مهتاج : زیبای زیبایان

ماهین : (ماه + ین (پسوند نسبت))، منسوب به ماه؛ (به مجاز) زیبارو

مهرنگار : خورشید زیباروی

منیژه : خواهر فرنگیس، دختر افراسیاب

ماهوَر : (ماه + وَر (پسوند دارندگی))،  زیبارو

مائده : خوردنی، طعام، نام سوره ای در قرآن کریم

مشکات : (قدیم) چراغدان، از واژه های قرآنی ، مکان نورانی – طاقی بلند که چراغ را در آن گذارند

ماه گل : گلِ ماه؛ (به مجاز) زیبارو

مهدخت : دختری که مانند ماه است

ماهدخت : دختر ماه، دختری که مانند ماه است؛ (به مجاز) زیبارو

مرسانا : هدیه خداوند

ملیکه : زن صاحب و مالک منیبا

ماه پیکر : معشوقِ زیبا

ماهوش : مهوش، مانند ماه؛ (به مجاز) رعنا و زیبا و معشوقه، زیبا و درخشان

مارال : گوزن، آهو

ماهتابان : زیبارو

مرجان : از گیاهان دریایی

مایا : منش نیک، بخشنده؛ (در روم باستان) اِلهه ی فراوانی سبزه و بهار در نزد رومیان

مهرخ : آن که دارای رخساری چون ماه است

ماهک : خوبروی کوچک، معشوقک زیباروی و یا خوبروی دوست داشتنی

مهرگل : آنکه در میان گل ها چون خورشید می درخشد

میشکا : در گویش مازندرانی به معنای گنجشک

ماهوار : مانند ماه

مهربان : دارای محبت و عاطفه

ماه سمین : ماه

مهین : بزرگ، بزرگتر

مرسده : زیبا ، با طراوت و خرم

مُهیمِن : آگاه به حاضر و غایب؛ از نامها و صفات خدا

ماجان : مانند ماه

مهتاب : نور آرام ماه

مینوش : می نوشنده



منبع

مایسا : نام گیاهی کوچک و یک ساله که بسیار ظریف است.

مه دخت : دختری که مانند ماه است

مهرافشان : مهربان

مارتا : فناپذیر، دنیایی

ماهتاب : پرتو ماه، شعاع ماه، نور ماه، مهتاب

مژده : خبر خوش و شادی بخش، بشارت

مانیا : خانه و سرای امن،  معرب از یونانی، دیوانگی، جنون

ماهنگار : (ماه + نگار = معشوق) (به مجاز) معشوقه‌ی زیبارو

ماه آفرید : آفریده‌ی ماه؛  زیبارو

مهدا : آرامش شب

مونا : تک، یکتا، در متون ایران باستان به مُحبَّت هم معنا شده است، گل یاس، امید

ماهناز : (ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا

مرمر : سنگ خوشرنگ و قیمتی

ماریا : مریم، ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است. ریشه

مُوژان : چشم خمار و پر کرشمه، غنچه نرگس

مهناز : ماه ناز

مهرناز : نام خواهر کیکاووس که وی را به همسری رستم داده بودند، خورشید ناز

مادیار : یاور و کمک کننده مادر، مددکار برای مادر

میترا : خورشید، مظهر دوستی و محبت و روشنایی

ماه : بسیار خوب و دوست داشتنی

مهری : منسوب به مهر

مانترَه : سخن منش انگیز و مقدس، کلام اندیشه برانگیز

ماه پسند : قبول شونده، پسندیده، (به مجاز) زیباروی چون ماه

ماه رخسار : ماه چهر

مه پیکر : آن که پیکرش چون ماه زیبا و دل انگیز است

ماتیسا : ماهتیسا، در گویش مازندران ماه تنها

مِهرنیا : (مهر = مهربانی، محبت + نیا)، از نژادِ مهربانان؛ (به مجاز) مهربان و با محبت

مروارید : در ، گوهر باارزش دریایی

مبینا : آشکار و روشن، از اسامی کلام وحی

مه سیما : ماه رو, ماهرخ، زیبا

میگل : زیبا روی، (می = شراب + گل)، (به مجاز) زیبا و مست کننده

مژان : نرگس نیمه شکفته

مهبان : نگهبان ماه

ماهرُخ : خوشگل، زیبا

مهرآنا : (مهر = محبت و دوستی ، مهربانی + آنا (ترکی)= مادر)،

ماهنوش : ماه جاویدان و همیشگی؛ (به مجاز) زیباروی همیشه زیبا

مهفام : به رنگ ماه

مانا : ماندنی، پایدار؛ (در پهلوی) مانند و مانند بودن

ملیکا : اسم رومی، مادر امام مهدی

مَهگل : (مَه = ماه + گل)، گلِ ماه؛ (به مجاز) زیبارو

مهرآمیز : دوستانه، همدل

مانلی : مازندرانی(بمان برایم)

مه نگار : معشوقه زیبارو

مهروی : ماه رو، زیبارو

مهرچین : برگزیننده مهر یا نور

مهشید : مهتاب، روشنایی ماه

مهرافزا : آنکه مهر و محبت بیفزاید

مهرافزون : آنکه مهر و محبت بیفزاید

ماه جهان : زیبای جهان

مَشیانه : نخستین آفریده، نام نخستین زن (حوا)

معینا : منسوب به معین، یاریگر ، کمک کننده

مهکامه : به مجاز آرزوی زیبا روی

ماهپری : بسیار زیبا

مهان : منسوب به ماه

مستوره : پنهان ، پوشیده

مهراسا : مانند خورشید

مانِلی : در گویش مازندران بمان برایم، نامی دخترانه در شمال ایران، نام پسری در شعری از نیما یوشیج

مینو : جهان معنوی، بهشت